-
این پایگاه به ثبت ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ایران رسیده است.
مهمان عزیز سپاس بابت بازدید شما از تالار گفتگوی دهه هفتادی ها.
عضویت در انجمن رایگان بوده و برای عموم باز میباشد . با صرف 30 ثانیه یکی از اعضای دهه هفتادی ها شوید .
درباره ی عشق
منتشر شده توسط Admin در وبلاگ ادمین نامه. بازدید: 305
این روز ها خیلی زیاد درباره ی عشق شنیدم
از مطالب عاشقانه ای که توی دنیای مجازی شنیدم
و حرف های عاشقانه ی بیرون از نت
تعریفی که از عشق ارائه میدن برام اصلا قابل هضم نیست .
عشق ؟ یعنی دو نفر به شکل شدیدی به هم علاقه دارن ؟
و این حس یک باره ایجاد میشه و در زمانی کوتاه ؟
بدون ِ ریشه و علت ؟
من فکر میکنم :
از بدو تولد و پس از کسب اگاهی های اولیه
همیشه و در ذهن هر انسانی تصویر ِ یک انسان کامل وجود داره که طبق اون میگیم این چیز خوبه اون چیز بد .
همون طور که در باره همه ی مسائل دنیا یک تصویر کامل و بدون نقص در ذهنش ایجاد میکنه .
مثلا وقتی که میگیم شهر ِ ما اصلا خوب نیست .
در واقع داریم با شهری که در ذهن ما وجود داره مقایسش میکنیم و نقص های شهر واقعی رو لیست میکنیم .
این مسئله در مورد انسان ها هم وجود داره .
ما یک تصویر از انسان ِ کامل در ذهنمون داریم و همواره دیگران رو با همین تصویر مقایسه میکنیم .
معمولا در برخورد با مسائل ، هر گاه ضعفی در خودمون ببینیم .
یا ویژگ های مورد انتظارمونو در اطرافمون مشاهده نکنیم .
در انسان ِ کاملی که در ذهن داریم یک ویژگی برجسته میشه .
مثلا اگه جایی بترسیم و نتونیم حرفی رو بزنیم
در ذهنمون انسان ِ کامل شجاع و نترس تر میشه .
یعنی تصویری که در ذهنمون وجود داره تقریبا نقطه ی مقابل ِ ضعف های ماست .
یعنی هرچه ما ضعیف هستیم اون تصویر قوی و نیرومنده .
یا مثلا وقتی می بینم اطرافمون آدم ها وفادار نیستن
تصویری که از انسان کامل در ذهنمون شکل میگیره به شدت وفادار خواهد بود .
مثلا یک زن ممکنه تصویر یک شخص کامل در ذهنش باشه
که زیبا ، محکم ، وفادار
مهم ترین ویژگی هاش باشه
در دوره ی کودکی و به علت عدم زمینه ی لازم جسمی در مسائل روانی و عاطفی اتفاق خاصی نمیوفته
مگر در بعضی موارد وابستگی به والد و امثال اون .
در سنین نوجوانی و با ترشح هورمون های مختلف و آمادگی شدید جسمی برای مسائل عاطفی و روانی
در مواجهه با اولین شخصی که درصد بالای از این ویژگی ها رو داشته باشه
رفتاری که نشون میده غیر عقلانی خواهد بود .
مثلا دختری که با پسری آشنا بشه زیبا و قوی که از وفاداری و عشق حرف میزنه
به سرعت جذب میشه و همون انسان ِ کامل رو در شخص مورد نظر می بینه
و بدین ترتیب خیلی از مشکلات و نواقصو نمی بینه و حتی مسائلی که ممکنه فقط حرف باشه و غیر واقعی
این باعث میشه که چشم و گوشش بسته بشه و به قولی عاشق بشه
بعد از گذشت مدت زمانی و کمتر شدن زمینه های عاطی در بدن انسان
و کم رنگ شدن رفتار های طرف مقابل و منطقی شدن برخورد ها و عادی شدن خیلی رفتار ها
می فهمیم که این شخص اون که فکر میکردیم نبوده .
و به قولی بعد از پنج ، ده بیست سال طرف مقابلمون میشناسیم .
===========================================
لازم دیدم یک نمونه بگم :
لازم دیدم یک نمونه بگم :
اگه آقای ایکس : در طول زندگیش تا نوجوانی و جوانی در شرابط نرمالی زندگی کرده باشه : نیاز های خاص و صحیحی در وجودش شکل میگیره و خودش قادر به پاسخگویی به اون ها نیست و این مسئله رو ضعف تلقی میکنه و در انسان کامل ِ موجود در ذهنش تقویت .
اگه خانم ایگرگ : در طول زندگیش تا نوجوانی و جوانی در شرایطی نرمال زندگی کرده باشه : نیاز های خاص و صحیحی در وجودش شکل میگیره و خودش قادر به پاسخگویی به اون ها نیست و این مسئله رو ضعف تلقی میکنه و در انسان کامل ِ موجود در ذهنش تقویت .
اگه این خانم ایگرگ و آقای ایکس مکمل هم باشن در این نیاز ها : مثلا خانم ایگرگ از نظر قوای جسمی انسان کاملش قوی تر باشه و آقای ایکس خصوصیات جسمانی قوی رو داشته باشه . اگه آقای ایکس مهربانی و آرامشو در انسان کاملش تقویت کردهع باشه و خانم ایگرگ داشته باشه این خصوصیاتو .
و ...
در کل آقای ایکس و خانم ایگرگ مکمل هم خواهند بود و یک زندگی موفق و عالی تشکیل خواهند داد .
که این مسئله در طنز و نوشته ها : نیمه ی گم شده تعبیر میشه .
اگر در جامعه ای زندگی سالم باشه ، و افراد در شرایط نرمال رشد کنند و صداقت وجود داشته باشه و کسی سعی نکنه نقاب بزنه و خودشو چیزی غیر از اونچه که هست نشون نده .
و راه های مناسب برای شناخت و اگاهی از هم در دختر ها و پسر ها وجود داشته باشه .
و هر شخص در برخورد با مکمل خودش [ نیمه ی گمشده ای خودش ] قرار بگیره .
هر زن و شوهری عاشق هم خواهند بود .
خب تو جامعه ی ما هیچکدوم از این شرایط وجود نداره .
زندگی نرمال نیست ،دختر ها و پسر ها انسان های کامل افراطی و تفریطی در ویژگی های مختلف در ذهنشون دارن ، صداقت وجود نداره ، شرایط مناسب برای شناخت هم وجود نداره و مکمل ها در مسیر هم قرار نگرفتن .
طبیعیه که دختر در اولین تجربه ی خودش با اولین پسری که درصدی از ویزگی ها رو داره دچار دلبستگی شدید میشه و مورد سو استفاده قرار میگیره در 99.99 درصد موارد .
و بعدش مسیر جامعه که تیغ زدن پسرهاست و .. دنبال میکنه . یا کنج اوزلت می گیره و خود خوری یا با مکانیزم های دفاعی دیگه سعی میکنه از این شرایط خارج بشه .
پسر هم همینطور :
اگه مورد سو استفاده : تغ زدن خیانت و .. قرار بگیره ، یا مسیر جامعه که مخ زنی و خراب کردن دختر هاست یا سایر مکانیزم های دفاعی .و
اگه دختر و پسری در اولین ارتباطشون با هم اشنا بشن و هیچکدوم سابقه ی عشقن داشته باشن .
دو حالت پیش میاد ف یا مکمل هم هستن یا نیستن
اگه باشن که عالی میشه : در کمتر از یک دهم درصد موارد ممکنه پیش بیاد .
اگه نباشن : که در 99 درصد موارد نیستن .
بعد از یک مدت که میفهمن نمیتونن به نیاز های عاطفی ، روانی ، جسمی و جنسی و .. هم پاسخ بدن .
یا میسازن با هم و تحمل میکنن
یا منحرف میشن و مشکلات زیادی پیش میاد .
عشق یعنی : دو نفر که انسان ِ کامل ِ موجود در ذهنشون مکمل هم باشه و در اولین ارتباط با هم آشنا بشن .
این میشه یک عشق دو طرفه که در صورتی که مشکلات بیرونی ِ سنگین و غیر قابل حل براشون پیش نیاد خوشبخت میشن .
[لبخند]
پ ن : بنا به اجبار از کودکی سعی کردم هرجا ضعف داشتم و یا دیدم موردی در جامعه و اطرافم کم رنگ شده
در خودم ایجاد و به قولی نقص ها رو جبران کنم و دنبال کسی نباشم برای حل نقص ها و ضعف ها .
پ ن : بعضی دوستان که خیلی هم دوسشون داشتم ، چون بی معرفت بودن دیگه دنبال نمیشن .
پ ن : عشق همیشه ، عشق دختر به پسر ، پسر به دختر نیست ...
گاهی مولانا یی هم عاشق شمس میشه
گاهی کسی عاشق ِ یک انسان ِ خوب .
منبع: کپی کردم از فردین خودمون، اینجا باشه دم دست تره
شما، Aysa، Merjhoi و 14 نفر دیگر از این پست تشکر کرده اید.
شما برای ارسال نظر باید وارد شوید